رابطه قند و استرس
به گزارش تور تایلند، استرس، رهاورد زندگی ماشینی امروزی، زندگی با تکنولوژی های تازه و جزو لاینفک آن است. در این روزگار، بدون استرس نمی توانیم زندگی کنیم.
تبادل نظر با دکترمنوچهر جزایری
استرس، رهاورد زندگی ماشینی امروزی، زندگی با تکنولوژی های تازه و جزو لاینفک آن است. در این روزگار، بدون استرس نمی توانیم زندگی کنیم.
رابطه ما با استرس های تازه و نوظهور، رابطه ای اجتناب ناپذیر است و هیچ راهی جز مبارزه و مقابله با استرس هایی که هر روز نوع تازهی به آنها افزوده می گردد، نداریم. یک بیمار دیابتی، به طور مضاعف و چند برابر افراد عادی در برابر این استرس ها آسیب پذیر خواهد بود زیرا تاثیر استرس بر قندخون، مسلم و اجتناب ناپذیر است. از 300 سال پیش، رابطه دیابت، هیجان ها و استرس ها، افسردگی ها و تحولات روحی شناخته شده اما در خصوص مکانیسم دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد. با دکتر منوچهر جزایری، فوق تخصص غدد و متابولیسم و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران دراین باره گفت وگو نموده ایم.
آقای دکتر! وقتی کسی برای اولین بار متوجه می گردد دیابت دارد، چه حالتی پیدا می نماید؟
وقتی شخصی برای اولین بار متوجه می گردد که به دیابت مبتلا شده، سعی می نماید در وهله اول گناه را به گردن آزمایشگاه یا پزشک بیندازد. اغلب اوقات، این بیماران آزمایشگاه خود را عوض می نمایند. شنیدن نام دیابت برای آنها استرس شدیدی به وجود می آورد. وقتی برای اولین بار تشخیص دیابت برای کسی مطرح می گردد، چه نوع 1 باشد چه نوع 2، 4 مرحله زیر را طی می نماید:
مرحله اول، انکار و ناباوری: در این مرحله بیمار دیابتی در مقابل تشخیص مقاومت و آن را اشتباه تلقی می نماید.
مرحله دوم، خشم: خشم و غضب، هم برای خود بیمار و هم برای اطرافیان به خصوص پدر و مادر، یک واکنش تخریبی و فلج نماینده است. معمولا نزدیکان بیمار در معرض بدخلقی، غضب و ناسازگاری بیمار دیابتی قرار می گیرند و همین خشم و غضب، قندخون شان را بالا می برد.
مرحله سوم، افسردگی: یکی از مسائل و معضلات روزمره در برخورد با همه بیماران غدد از جمله بیماران دیابتی، همین مساله افسردگی و اضطراب است. آنها حداقل دو برابر غیردیابتی ها دچار افسردگی می شوند. هر چه مدت افسردگی بیشتر باشد، کنترل قند مشکل تر خواهد شد. این مشکل در کسانی که قبلا سابقه و زمینه افسردگی را هم داشته اند، چند برابر دیده می گردد. اساسا دیابت، افسردگی را تشدید می نماید و افسردگی، دیابت را.
مرحله چهارم، قبول: در این مرحله بیمار مجبور می گردد واقعیت را بپذیرد و با بیماری دیابت خود به تدریج کنار بیاید.
وقتی بیمار مبتلا به دیابت دچار استرس می گردد، در جسم و روان او چه اتفاقی می افتد؟
یکی از علل عمده کنترل نشدن مناسب قندخون در بیماران دیابتی، استرس است. استرس انواع و تعابیر مختلفی دارد. گاهی استرس، به علت یک دغدغه فکری ایجاد می گردد؛ گاهی با یک ضربه شدید روحی ـ روانی و گاهی هم فشار عاطفی. استرس، گاهی با فشار فیزیولوژیک به وجود می آید و گاهی نگرانی و اضطراب ما را به طرف یک استرس راهنمایی می نماید. گاهی استرس، خود یک واقعه است. استرس ممکن است یک واکنش شدید نسبت به وقایع و حوادث اطراف و یک پاسخ شدید به محرک ها باشد. استرس واکنش به کنش های روزمره است. این پاسخ یا این استرس به حوادث درونی بدن، هم می تواند مثبت باشد و هم منفی و گاهی هر دوی اینها با هم، بنابراین از منظر های مختلف مورد بحث قرار می گیرد. ممکن است یک فرد با استرس بسیار ساده برخورد کند برای او یک رویداد بسیار ساده و پیش پاافتاده باشد ولی همین استرس، گاهی برای یک فرد دیگر، بسیار تکان دهنده است. این به زمینه روانی و روانی اجتماعی افراد و به طور خاص بیماران دیابتی بستگی دارد. هنگام استرس، نیروی های دفاعی بدن برانگیخته و جنگ وگریزی داخل آن شروع می گردد. این پدیده جنگ وگریز در حقیقت چیزی نیست جز به کار افتادن مکانیسم های دفاعی بدن در مقابل استرس. در حقیقت مکانیسم های دفاعی بدن فعال می شوند و این به نفع بدن است.
هنگام استرس چه اتفاق هایی در بدن انسان رخ می دهد؟
هنگام وقوع یک استرس ساده، حداقل 3 دستگاه مهم در بدن به کار می افتند:
دستگاه عصبی، غدد درون ریز، دستگاه ایمنی بدن
1) دستگاه عصبی: با تحریک دستگاه عصبی اتوماتیک یا همان دستگاه عصبی پاراسمپاتیک و سمپاتیک، واکنش های مهمی در بدن رخ می دهد، از جمله افزایش ضربان قلب، سردرد، تنفس تند، رنگ پریدگی، اختلالات گوارشی، تهوع، کم خوابی، بدخوابی، بی خوابی، کابوس های شبانه و.... این واکنش ها با شدت استرس و زمینه روحی ـ روانی فرد دیابتی متناسب اند و نتیجه فعال شدن نیروی دفاعی بدن هستند.
2) دستگاه غدد درون ریز: هنگام وقوع یک استرس تهدیدآمیز، به سرعت محور هیپوتالاموس، هیپوفیز و فوق کلیه، برانگیخته و هورمون های کورتیزول، ترشح و کاتکولامین ها به جریان خون سرازیر می شوند. کورتیزول، هورمونی است که بدون آن ادامه حیات ممکن نیست.
3) دستگاه ایمنی بدن: در اثر روبروه مداوم با استرس، تضعیف و از فعالیت سلول های مدافع ایمنی، یعنی لنفوسیت های T و سلول های کشنده کاسته می گردد.
بدن بیمار چگونه به استرس پاسخ می دهد؟
به طور کلی بیمار دیابتی معمولا هنگام روبروه با استرس از دو راه آسیب می بیند؛ وقتی فرد با یک استرس یا یک کنش تهدیدآمیز و تنش زا روبرو می گردد، نظم ذهنی و فکری و تمرکز و قدرت مراقبت از خود را که برای یک بیمار دیابتی بسیار مهم است، از دست می دهد. مبتلایان معمولا فراموش می نمایند قندخون خود را آنالیز یا دارویشان را مصرف نمایند. حتی ممکن است به الکل یا سیگار پناه ببرند یا مثلا ورزش را ترک نمایند. دومین اتفاق این است که 4 هورمون اصلی افزایش پیدا می نماید. این 4 هورمون اصلی که در حقیقت هورمون های مدافع هستند و هنگام استرس برانگیخته و ترشح می شوند، عبارتند از: 1- کورتیزول 2- کاتکولامین 3- گلوکاگن 4- هورمون رشد. این هورمون ها ضدانسولین هستند و معمولا قندخون را بالا می برند. قندخون بیشتر مبتلایان به دیابت نوع 2، در صورت بروز استرس، بالا می رود اما نتایج تحقیقات نشان داده است که در دیابت نوع 1 پاسخ متغیر است. قندخون بعضی بیماران بالا می رود و در بعضی دیگر تغییری مشاهده نمی گردد.
چه راهکارهایی برای روبروه با استرس در بیماران دیابتی وجود دارد؟
بیمار دیابتی باید بیاموزد که استرس را مدیریت و کنترل کند. عوامل تحریک آمیزی که به اصطلاح سوهان روح بیمار است، باید کنترل و مدیریت گردد. بیمار دیابتی همواره باید برای مقابله با کاهش یا افزایش قندخون آماده باشد؛ مثلا برای بیرون رفتن از منزل برنامه ریزی و از شب قبل برنامه روز بعد را تنظیم و در صورت لزوم یادداشت کند تا از افت قندخون به هر شکلی پیشگیری گردد. افت قندخون بسیار خطرناک و به مراتب خطرناک تر از افزایش آن است. افت قندخون، یک استرس بزرگ است. استرس، دایم با یک فرد دیابتی همراه و جزیی از تابلوی بالینی وی است. اگر میان وعده هایتان را فراموش کنید، با افت قندخون روبرو می شوید. در حقیقت رژیم غذایی برای فرد دیابتی، به این معنی نیست که بیمار غذا نخورد. برعکس باید غذا بخورد، آن هم به میزان ولی دفعات صرف غذا متعدد و زیاد و حجم غذا کم و ترکیب آن ترکیب مناسبی باشد. رژیم غذایی باید طوری باشد که از افزایش و کاهش قندخون پیشگیری گردد تا موارد استر س زایی که نام بردیم، تقویت یا تشدید نگردد. مشورت با یک دوست واقعی و مورد اطمینان می تواند شما را در مقابل استرس ها، واکسینه و تنش ها و هیجان ها را از وجودتان دور کند. اگر اضطراب، هراس و افسردگی بیش از حد معمول شد، بهتر است با روان پزشک مشورت کنید. افسردگی برای شما و اطرافیانتان فلج نماینده است.
منبع: هفته نامه سلامت
/ج
منبع: راسخون